نماهنگ «کریم آل طه» با صدای صابر خراسانی و غلامرضا صنعتگر ؛ تقدیم به محضر حضرت امام حسن مجتبی(ع)
توضیح: شعرخوانی بسیار حزن انگیز «صابر خراسانی» راجع به حضرت علی اکبر علیه السلام.شعر این اثر سروده شاعر اهل بیت(ع) آقای «سید حمیدرضا برقعی» می باشد.
متن شعر:
ناگهان قلب حرم وا شد و یک مرد جوان
مثل تیری که رها می شود از دست کمان
خسته از ماندن و آماده رفتن شده بود
بعد یک عمر رها از قفس تن شده بود
مست از کام پدر بود و لبش سوخته بود
مست می آمد و رخساره برافروخته بود
روح او از همه دل کنده ، به او دل بسته
بر تنش دست یدالله حمایل بسته
بی خود از خود ، به خدا با دل و جان می آمد
زیر شمشیر غمش رقص کنان می آمد
یاعلی گفت که بر پا بکند محشر را
آمده باز هم از جا بکند خیبر را
آمد ، آمد به تماشا بکشد دیدن را
معنی جمله در پوست نگنجیدن را
بی امان دور خدا مرد جوان می چرخید
زیرپایش همه کون و مکان می چرخید
بارها از دل شب یک تنه بیرون آمد
رفت از میسره از میمنه بیرون آمد
آن طرف محو تماشای علی حضرت ماه
گفت:لاحول ولاقوه الابالله
مست از کام پدر، زاده لیلا ، مجنون
به تماشای جنونش همه دنیا مجنون
آه در مثنوی ام آینه حیرت زده است
بیت در بیت خدا واژه به وجد آمده است
رفتی از خویش ، که از خویش به وحدت برسی
پسرم! چند قدم مانده به بعثت برسی
نفس نیزه و شمشیر و سپر بند آمد
به تماشای نبرد تو خداوند آمد
با همان حکم که قرآن خدا جان من است
آیه در آیه رجزهای تو قرآن من است
ناگهان گرد و غبار خطر آرام نشست
دیدمت خرم و خندان قدح باده به دست
آه آیینه در آیینه عجب تصویری
داری از دست خودت جام بلا می گیری
زخم ها با تو چه کردند ؟جوان تر شده ای
به خدا بیش تر از پیش پیمبر شده ای
پدرت آمده در سینه تلاطم دارد
از لبت خواهش یک جرعه تبسم دارد
غرق خون هستی و برخواسته آه از بابا
آه ، لب واکن و انگور بخواه از بابا*
گوش کن خواهرم از سمت حرم می آید
با فغان پسرم وا پسرم می آید
باز هم عطر گل یاس به گیسو داری
ولی اینبارچرا دست به پهلو داری؟!
کربلا کوچه ندارد همه جایش دشت است
یاس در یاس مگر مادر من برگشته است؟!
مثل آیینهء در خاک مکدر شده ای
چشم من تار شده ؟یا تو مکرر شده ای؟!
من تو را در همه کرب و بلا می بینم
هر کجا می نگرم جسم تو را می بینم
ارباْ اربا شده چون برگ خزان می ریزی
کاش می شد که تو با معجزه ای برخیزی
مانده ام خیره به جسمت که چه راهی دارم
باید انگار تو را بین عبا بگذارم
باید انگار تو را بین عبایم ببرم
تا که شش گوشه شود با تو ضریحم پسرم
دریافت فایل صوتی: ناگهان قلب حرم وا شد و یک مرد جوان...
حجم: 5.32 مگابایت
پدر از دور می بیند که در گرد و غبار دشت
پسر کم رنگ و مبهم می شود اما تحمل کرد
در این فایل صوتی چندین شعر زیبا را با صدای زیبای صابر خراسانی (مصطفی صابری) می شنویم.
گوشه ای از متن اشعار:
عاشقی دردسری بود نمی دانستیم
حاصلش خون جگری بود نمی دانستیم
پر گرفتیم ولی باز به دام افتادیم
شرط بی بال و پری بود نمی دانستیم
آسمان از تو خبر داشت ولی ما از تو
سهممان بی خبری بود نمی دانستیم
آب و جاروی در خانه ی ما شاهد بود
از تو بر ما گذری بود نمی دانستیم
این همه چشم به راهی نگرانم کرده
عاشقی دردسری بود نمی دانستیم
...
تا ظهورت چقدَر فاصله داریم آقا
آه از جمعه ی بی تو گله داریم آقا
رفته بودی که بیایی چقدَر طول کشید
عرض کردیم نبودی و سحر طول کشید
ما برای خودمان این همه گفتیم بیا
نذر کردیم به پای تو بیفتیم بیا
تو طبیب دل غم دیده ی مایی آقا
ما که مردیم بیا پس تو کجایی آقا؟
مگر اینکه تو بیایی و حیاتم بدهی
مگر اینکه تو از این وضع نجاتم بدهی
از به خود آمدن این قافله را گم کردیم
وای بر ما پسر فاطمه را گم کردیم
دست برداری از این غیبت طولانی اگر
من به پای تو بریزم طلبی جانی اگر
...
عمروعاصی نشوی، طبل به دستت ندهند
باز با حیله ی سرنیزه شکستت ندهند
عمروعاصی نشوی، پشت امامت خالی است
بی علی دست تو فردای قیامت خالی است
با علی باش که ده ضربه ی دیگر مانده
این علی دوستی از مالک اشتر مانده
با غلامی علی منصب شاهی هیچ است
پیش ماه رخ دلدار سیاهی هیچ است
طعنه خوردیم که خوردیم دگر برگردیم
ولی از معرکه ما سینه سپر برگردیم
...
یادتان هست همه عین برادر بودند
تاجر و کارگر انگار برابر بودند
یادتان هست همه گوش به فرمان بودند
سینه چاک سخن پیر جماران بودند
...
جنگ امروز به دنبال اصول دین است
این همان زخم قدیمی است ببین چرکین است
چشم وا کن اخوی! خوب ببین یار کجاست
نخل بسیار ولی میثم تمار کجاست؟
أین عمّار؟ کجایید جوانان وطن؟
أین عمّار؟ بیایید جوانان وطن
ما محال است که از بیعتمان برگردیم
تا که مثل پسر فاطمه بی سر گردیم
بعد از این شام سیه بار سحر می آید
یوسف گم شده دارد ز سفر می آید
یادمان هست که مدیون شهیدان هستیم؟
اهل جمهوری اسلامی ایران هستیم؟
...
رنگ ها رنگ خزان است بیا برگردیم
این سفر بار گران است بیا برگردیم
صحبت جایزه ملک ری و گندم بود
خواهرت دل نگران است بیا برگردیم
چشم شوری به علی اکبرتان خیره شده
صحبت مرگ جوان است بیا برگردیم
دریافت فایل صوتی: عاشقی دردسری بود نمی دانستیم
حجم: 5.34 مگابایت